آنچه در این کتاب بیش از همه مشهود و مشحون است، اندیشه و عاطفه آشنای
صفشکن است و نگاه و تلقی او از جهان، انسان، مرگ، پدیدههای هستی و اکنون
که در ادامه همان نگاه نوگرای همدلانه و آگاهیدهنده پیشین است.
صفشکن در این گفتوگو از عدم اعتقادش به فرم میگوید، چون معتقد است فرم و
محتوا با هم «موجود زندهای به نام شعر خلق میکند.» صادقانه میگوید
شاعرانی را که شعر میسازند یا تمرین شعر گفتن میکنند، نمیفهمد؛ چون
«انسان باید مرتکب شعر شود و شعر در او واقع شود».
اتفاقی خجسته است که در روزگار عسرت شعر، «شکوفههای خوشپوش»، رباعیاتِ شاعر نوگرا و نوپرداز معاصر، ایرج صفشکن؛ در مدتی کوتاه به چاپ هشتم میرسد. شاعری که پیش از این، بیش از 10 دفتر شعر در قالب سپید سروده و حالا با مجموعه رباعیاتش، دل دوستداران این قالب کهن را هم ربوده است.
او علاوه بر نویسندگی، ساخت چندین فیلم کوتاه و بلند را نیز در کارنامه خود دارد. در سال 1972 میلادی، موفق شد فیلمی را با عنوان «فیلمی درباره یک نفر» از روی اولین رماناش که «دلقک» نام داشت بسازد که در جشنواره موسترا ونیز در سال 1972 برگزیده شد. این کتاب که داستانی با مضمون روانشناسانه دارد در سال 1973 برنده جایزه روژه نیمیه نیز شد.